Leishmania infantum is the causative agents of zoonotic visceral leishmaniasis, a fatal disease if left untreated. In Southern Europe, the number of HIV/Leishmania infantum co-infections is increasing and becomes an emerging concern for the public health. Dogs represent the main reservoir of this parasite. In order to control canine leishmaniasis, an early diagnosis system is needed because dogs are capable to transmit the parasite, before showing any symptoms of the disease. Here fore, cDNA expression libraries were screened with sera of infected dogs. We selected several antigens reacting with the sera. These were different histones, ribosomal and mitochondrial proteins. Four of them were subcloned into expression plasmids, and recombinantly expressed in E. coli. The purified proteins were sent to a collaborating laboratory for further examination. Although several diagnostic polymerase chain reactions (PCRs) for Leishmania species causing human leishmaniasis are published, none of them is able to detect all different species and distinguish among them at the same time. Therefore, a diagnostic PCR was developed using the mini-exon gene (encoding the spliced leader) as template. A restriction fragment length polymorphism (RFLP) scheme was elaborated in order to identify different Leishmania species causing human leishmaniasis. The PCR and RFLP scheme is now in routine use at the STI. In order to identify potential virulence factors, vaccine candidates and drug targets of Leishmania infantum, two cDNA subtractions were performed: (1) A none-infective L. infantum strain was subtracted from a highly infective strain. Several genes which were higher or exclusively expressed in the infective strain were identified. However, association with virulence could not be shown, since the two strains differed not only in virulence but also in growth rate. (2) Non-infective early promastigote stages were subtracted from late promastigote stages (metacyclic transmission stage) of the same strain. Several genes showing differential expression were selected including genes encoding nutrient transporters, cytochrome b5 and unknown proteins. One of them was the previously described metacyclic specific gene MAT-1. Three of the genes were recombinantly expressed in E. coli in order to perform immunization and preliminary localization studies.
Onchocerciasis is the world's second leading infectious cause of blindness
Rarely life-threatening, the disease causes chronic suffering and severe disability. In Africa, it constitutes a serious obstacle to socioeconomic development. It is often called river blindness because of its most extreme manifestation and because the blackflies that transmit the disease abound in riverside areas, where they breed in fast-flowing waters. Fertile riverine areas are frequently abandoned for fear of the disease.
The disease is caused by Onchocerca volvulus. It is mostly found in Africa but also a few countries in Latin America. A parasitic worm, Onchocerca volvulus, of the amily filariidae, lives in the human body for up to 14 years. Rarely life-threatening, the disease causes chronic suffering and severe disability. The male is 2-3 cm long and the female is up to 60 cm long. The vector for this parasite is the blackfly.
.
removed a 2 centimeter long botfly larva from a child's eye socket.Only one bot fly species attacks humans, the Dermatobia hominis. From Wikipedia: Botflies deposit eggs in a host body, or sometimes use an intermediate vector: common houseflies for example. Eggs are deposited in animal skin directly, or the larvae drop from the egg: the body heat of the animal induces hatching upon contact. Some forms of botfly also reside in the digestive tract when consumed by a licking action. Myiasis can be caused by larvae burrowing into the skin (or tissue lining) of the host animal. Mature larvae drop from the host and complete the pupal stage in soil.
براساس آمار سازمان بهداشت جهانی سالیانه 300 تا 500 میلیون نفر در دنیا به مالاریا مبتلا می شوند و 1 تا 2 میلیون نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان خود را از دست می دهند.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران واحد علوم پزشکی تهران در ایران در گذشته مالاریا در اکثر مناطق کشور شیوع داشته است اما در سالهای اخیر حدود 80 درصد این موارد از مناطق جنوب شرقی ایران و بقیه به صورت موارد وارده یا انتقال محلی در سایر مناطق کشور گزارش شده است.
عامل بیماری مالاریا تک یاخته ریزی است به نام پلاسمودیم که چهار گونه آن در انسان بیماری زاست.
انگل های مالاریا دارای دو میزبان هستند، یکی میزبان مهره دار( انسان ) و دیگری میزبان بی مهره (پشه آنوفل ماده ) تکثیر غیرجنسی انگل در بدن انسان در داخل سلولهای کبد و گلبول های قرمز و تولید مثل و تکثیر جنسی در پشه آنوفل ماده انجام می گیرد.
پس از تکثیر، انگل گلبولهای قرمز را پاره می کند واز هر گلبول قرمز آلوده 6 تا 24 عدد انگل خارج می شود و هریک از آنها وارد گلبول های قرمز سالم می شود. در این موقع علائم بالینی مالاریا به صورت تب یا تب ولرز همراه با سردرد و تهوع ظاهر می شود. پس از مدتی اکثریت انگل ها همزمان با هم تکثیر یافته و دریک زمان تعداد زیادی گلبول های قرمز انگل دار پاره شده و همراه انگل های مالاریا مقداری سموم و مواد زائد انگل داخل جریان خون می شود و به این ترتیب حمله مالاریا به صورت لرز به مدت نیم تا یک ساعت تب به مدت 2 تا 6 ساعت و عرق به مدت 2 تا 4 ساعت در بیمار مالاریایی یک روز در میان و یا دو روز در میان ظاهر می شود.
با تکرار حملات مالاریا و از بین رفتن گلبول های قرمز و مصرف هموگلوبین توسط انگل ها، بیمار کم خون می شود انتقال مالاریا به طور طبیعی توسط پشه آنوفل ماده انجام می گیرد ولی انتقال از طریق انتقال خون یعنی استفاده از خون افرادی که سابقه مالاریا داشته و در بدن آنان انگل به تعداد خیلی کم وجود دارد و همچنین از طریق جفت از مادر به جنین و یا استفاده از وسایل جراحی و سرنگ آلوده نیز امکان پذیر است
منبع:خبرگزاری دانشجویان ایران -واحد علوم پزشکی تهران
خبرگزاری دانشجویان ایران – واحد علوم پزشکی تهران
سرویس بهداشت و درمان
دوستان با استفاده از این لینک شما می توانید کتابهای تا حجم ۲۰mb
رو از سایتهای رپیدشیر،مگاآپلود، فایل فکتوری ،دپوزیت فایل دانلود کنید
http://rapidbaz.com/from/24599
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز به نقل از رویترز، “ژیاردیا لامبلیا” یکی از رایجترین انگلهای انسانی در بسیاری از کشورهاست و تنها در آمریکا هر سال بیش از ۲۰هزار نفر را به عفونتهای رودهای مبتلا میکند.
“هیلاری موریسون” از “آزمایشگاه زیست شناسی مارین” در “وود هول” در ماساچوست که مطالعه آن در مجله “ساینس” منتشر شده است گفت، ژیاردیا یک “ایوکاریوت” است، یعنی یکی اعضای یک شاخه متنوع از ارگانیزمهایی که از سلولهایی با یک هسته حاوی ماده ژنتیک درست شدهاند.
اما موریسون معتقد است که دستگاه مولکولی این انگل سادهتر از آن است که بتوان تصور کرد این انگل از تکامل ایوکاریوتهای جدید تر و پیچیدهتر حاصل شده است.
موریسون گفت، ژنوم ژیاردیا تقریبا به اندازه ژنوم یک مخمر است.
ژنوم مخمر یکی از ابتداییترین ژنومهای ایوکاریوت بود که توالی آن تعیین شد. ژنوم مخمر شامل حدود شش هزار ژن دارد، ژنوم انسانها که انها نیز اکاریوت هستند حدود ۲۰هزار ژنوم دارند.
وی گفت، ژیاردیا فاقد برخی پروتئینها از جملهپروتئین ساختاری میوسین ( myosin)است. درصورتیکه اگر این انگل ایوکاریوت نسل جدید بود باید این پروتئین را میداشت.
با تعیین توالی ژنومهای جدید، داستان تکاملی این انگل احتمالا مشخصتر خواهد شد اما ژنوم ژیاردیا میتواند در تحقیقات جاری برای کشف درمانهای موثر برای ژیاردیازیس (آلودگی با ژیاردیا) اطلاعات قابل توجهی به محققان ارایه دهد
سر لیست این بزرگان چهره ماندگارپروفسور علی اسلامی (استاد ممتاز دانشگاه تهران)
همانطور که قبلا هم وعده داده بودم از این پس مجموعه ای از مصاحبه های شخصی خود را با بزرگان و چهره های مشهور و مطرح دامپزشکی بر روی وبلاگ قرار خواهم داد که البته در صورت استقبال این امر تداوم خواهد یافت. برای شروع از شما دعوت می کنم گفتگوی حقیر را با دکتر علی اسلامی چهره ماندگار و استاد انگل شناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران که در شماره ۲۰ فصلنامه نظام دامپزشکی به چاپ رسیده ملاحظه بفرمایید:
دکتر علی اسلامی استاد گروه انگلشناسی دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران در سال 1336 بعد از طی دوره دبیرستان وارد دانشکده دامپزشکی شد و به سال 1342 نیز با درجه دکترا دانش آموخته گردید. پس از آن در مؤسسه واکسن و سرم سازی رازی مشغول بکار شد و با گروهی از متخصصین سازمان خواروبار کشاورزی (FAO) به همکاری پرداخت. از آنجایی که آن زمان کشورمان از نظر جمعیت گوسفند موقعیت قابل ملاحظه ای داشت تحقیق در مورد اپیدمیولوژی آلودگیهای انگلی دستگاه گوارش نشخوارکنندگان مورد توجه این گروه از محققین قرار گرفت تا اهمیت اقتصادی آلودگیهای انگلی را معین کنند. این مطالعه تا سال 1347 ادامه یافت. دکتر اسلامی در سال 1967 برای ادامه مطالعاتش به ایالات متحده رفت و در دانشگاه ایالتی ویسکانسین به مطالعه ای با عنوان کنترل بیولوژیکی نماتودهای دستگاه گوارش دست زد و دو سال بعد به کشورمان بازگشت.
در این زمان از مؤسسه رازی به دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران منتقل شد و با عنوان استادیار شروع به تحقیق و تدریس نمود. وی مراحل ارتقا را در سالهای 1352 و 1357 به ترتیب با عنوان دانشیار و استاد تجربه کرد و اکنون نیز که مرز 70 سالگی را پشت سر نهاده همچنان با جدیت و طراوتی مثال زدنی به تربیت شاگردانی توانمند در رشته تخصصی انگل شناسی دامپزشکی اشتغال دارد. آنچه در ذیل می خوانید متن گفتگویی صمیمانه با این چهره ماندگار و استاد دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران است:
- آقای دکتر با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار فصلنامه نظام دامپزشکی قرار دادید لطفاً به عنوان اولین سؤال بفرمایید که چگونه وارد رشته دامپزشکی شدید؟
واقعیت ایناست که در ابتدا اصلاً علاقه ای به رشته دامپزشکی نداشتم و بر حسب اتفاق در این رشته قبول شدم ولی اکنون عاشق کارم هستم و حتی در منزل هم با اینکه به خانواده و تفریح و مسافرت میرسم ولی فکرم مشغول حرفهام است. اگر به میزانی که من کارم را دوست دارم همه مردم به کارشان علاقمند باشند زندگی خوشی را تجربه خواهند نمود.
- آقای دکتر چند فرزند دارید؟
دو دختر که در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل و هر دو هم ازدواج کرده اند که دو نوه نیز از آنها دارم.
- در بین اقوام و بستگانتان افرادی هستند که در رشته دامپزشکی تحصیل کرده باشند؟
در میان اقوام خیلی نزدیک خیر ولی در بین بستگان دور 2 یا 3 نفر در همین رشته به تحصیل پرداخته اند.
- وقتی از طریق ستاد برگزاری همایش بین المللی چهرههای ماندگار مطلع شدید که در زمینه انگل شناسی دامپزشکی از شما تجلیل خواهد شد چه حسی داشتید؟
البته انسان کار را برای اینکه روزی بهعنوان چهره ماندگار انتخاب شود انجام نمیدهد. اینجانب در طی سالیان قبل نیز بارها این حس را تجربه نمودهام بخصوص زمانی که در سال 1369 بهعنوان استاد ممتاز دانشگاه تهران برگزیده شدم و یا پس از آن دو بار هم استادی نمونه را در کارنامه خود دارم. برگزیده شدن بهعنوان چهره ماندگار نیز حسی مشابه همین عناوین دارد. البته برگزاری چنین مراسمی به انسان انرژی مضاعفی برای زنده ماندن و کار کردن میدهد و من از اینکه بعنوان چهره ماندگار انتخاب شدم افتخار میکنم اما نمیتوانم میزان خرسندی ام را به زبان بیاورم.
- رمز ماندگاری را در چه میدانید؟
انسان در زندگی با یک سری مشکلات کلان درگیر است و خیلی هم کاری از دستش برنمیآید اما راه حل بعضی از مسائل به دست خودمان است. من در این 44 سال تدریس و تحقیق در دانشگاه همیشه معتقد بودم که وقت طلاست و لذا سعی کردم وقتم را صرف کارهای بیهوده نکنم. باید بدانیم که دانشگاه محل آفرینش و تولید علم است و باور کنیم که ما توانایی تولید علم را داریم. پس باید فرصت را برای رسیدن به این هدف غنیمت بشمریم. تمامی عناوینی که در طول این سالها به اینجانب تعلق گرفته نتیجه پایبندی به این شعار بوده که ( وقت طلاست! )
- مهمترین و تأثیر گذارترین کار علمی خودتان را چه میدانید؟
راهبرد اصلی و کلان من از زمان ورود به دانشکده تعیین انگلهای حیوانات مختلف ایران بوده است. دیگر کار مهم، تعیین سویههای اکینوکوکوس گرانولوزوس در کشورمان میباشد. یعنی اکینوکوکی که شما آنرا به عنوان عامل ایجاد کیست هیداتیک میشناسید نه تنها بین سگ و گوسفند بلکه بین سگ و شتر و سایر حیوانات هم در پاساژهای مختلف شکل گرفته که دانستن این مسئله هم از نظر بهداشت عمومی و هم به لحاظ علمی فوق العاده مهم است. نکته دیگر اینکه در دنیا امروزه تلاش زیادی در جهت کنترل بیولوژیک صورت میگیرد و دلیل آن هم اینست که درمان دارویی با مشکلاتی همراه است و اگر جایگزین مناسبی برای آن کشف نشود کمک زیادی به روند درمان خواهد نمود. بهطور مثال ما نیز در کشورمان از خاکهای مازندران 100 نمونه برداشتیم که در 11 نمونه از آنها قارچ نماتودخوار یافتیم بهطوریکه وقتی نوزاد نماتودهای دستگاه گوارش را در معرض آنها میگذاشتیم این قارچها توانایی از بین بردن نماتودها را داشتند.
- بزرگترین چالش پیش روی دامپزشکی در کشورمان را چه میدانید؟
به نظر من تلاش برای همکاری هر چه بیشتر بین سازمانها و تشکلهای مختلف دامپزشکی صرفنظر از بیماریهایی هم که با آنها دست به گریبان هستیم از مهمترین چالشهاست. باید ترتیبی دهیم که کارهای علمی دانشگاهیان سفارشی شود بدین معنا که خریدار در کشورمان برای آنها وجود داشته باشد. از سویی دیگر نباید در سازمانها، دانشکدهها و مؤسسات دامپزشکی مختلف یکدیگر را غریبه بدانیم که متأسفانه کمابیش در شرایط فعلی چنین جوی حاکم است!
- انتظار شما از سازمان نظام دامپزشکی در این زمینه چیست؟
در صورت امکان بایستی از تحقیقاتی که در زمینه دامپزشکی در ایران صورت میگیرد پروندهای تشکیل دهد و C.V. محققین را داشته باشد تا بتواند بهعنوان میانجی بین سازمانهای ذیربط ارتباط برقرار کند. مملکت متعلق به آحاد ملت است و ما حق نداریم که بدون کاربرد و دلیل هزینه کنیم. سازمان نظام دامپزشکی باید از صاحبان طرحهای کاربردی و طرف سفارش دهنده دعوت کند و حلقه وصل بین گروههای مختلف و تشکلهای مختلف دامپزشکی باشد.
-آقای دکتر استحضار دارید که 14 مهرماه به عنوان روز ملی دامپزشکی نامگذاری شده است. به نظر حضرتعالی در این روز برای آشناتر کردن مردم با حرفه دامپزشکی و جایگاه دامپزشکان چه باید کرد؟
اگر امکان داشته باشد بایستی پوسترهایی برای عموم مردم تهیه و در سراسر کشور به مناسبت این روز توزیع شود تا مردم بدانند که دامپزشکان چه جایگاهی در تأمین سلامت و بهداشت عمومی جامعه دارند. در این زمینه خوب است از امکانات صدا و سیما نیز استفاده شود. آشنا کردن مردم با اهمیت اقتصادی کارهای دامپزشکی نیز از دیگر موارد مهم در این زمینه است. بهطور مثال مردم باید بدانند که اگر در دانشگاهها در مورد اپیدمیولوژی کرمهای دستگاه گوارش تحقیق میشود با درمان آلودگی انگلی چقدر گوشت اضافی تولید خواهد شد؟ البته در مورد اهمیت زیبایی شناختی علم دامپزشکی نیز میتوان مردم را آگاه نمود. بهطور نمونه انگل سیستی سرکوس اویس قابل انتقال به انسان نیست اما ظاهر گوشت را خراب میکند. البته این فعالیتها فقط محدود به 14 مهر نیست و در طول سال نیز در مناسبتهای مختلف نظیر عید قربان اطلاع رسانی باید به نحو شایسته ای صورت گیرد. در مورد عید سعید قربان باید بگویم که ما بهطور متوسط ده درصد آلودگی به کیست هیداتیک داریم. مردم کشورمان نیز چون اطلاع دقیقی در مورد این بیماری ندارند در موقع قربانی کردن عضو آلوده را از روی محبت جلوی سگ میاندازند و به چرخه انتقال بیماری کمک میکنند. حال میتوان با تهیه تیزرهای تبلیغاتی در صدا و سیما و پخش آن در این ایام قدمی مثبت و مهم در راه اطلاع رسانی برداشت.
- اگر اجازه بفرمایید دو سؤال هم در مورد دانشکده دامپزشکی بپرسم! آیا از روند انتخاب موضوع و نحوه به سرانجام رسیدن پایان نامهها در دانشکده راضی هستید؟
گاهی پایان نامهها حجیم میشوند و کاغذ بیهوده در مملکت هدر میرود و چه بسا اگر این تعداد صفحه را از بعضی پایان نامهها حذف کنیم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. شایسته است که در قانون بگوییم کلیات پایان نامه بهطور مثال از ده صفحه بیشتر نشود. در کشورهای دیگر نیز پایان نامهها عموماً بسیار مختصر و 5 تا 6 صفحه هستند و 3 تا 4 مقاله هم دارند. متأسفانه ما بعضاً پایان نامههایی داریم که 300 تا 400 صفحه هستند که حتی کمتر کسی حوصله خواندن آنها را دارد. از سویی با تأسف باید گفت الان بعضی تصور میکنند که تعداد صفحات پایان نامه در ارتقای شخصیت آنها مؤثر است در صورتی که اصلاً چنین نیست! دیگر اینکه اخیراً چون دانشجویان عمدتاً به کلینیک فکر میکنند که البته غالباً به دلیل مسائل اقتصادی است کمتر با گروههای مختلف علوم پایه پایان نامه میگیرند و این نیز از نکات قابل تأمل میباشد.
- آقای دکتر با برگزاری امتحان جامع پیش درمانگاهی به سبک و سیاق فعلی موافقید و آیا آنرا مفید به حال دانشجو میدانید؟
این کار در خارج از کشورمان رایج است و اصل آنرا قبول دارم و لزوم برگزاری آنرا نیز تأیید میکنم. البته باید از آنهایی که این امتحان را پشت سرگذاشته اند نظرسنجی شود که آیا این آزمون کمکی به موفقیت آنها در درمانگاه کرده یا خیر؟ از سویی دیگر عده ای هم که چنین امتحانی را تجربه نکرده اند آیا در درمانگاه موفق نبوده اند؟ میبینید که باید یک کار آماری و قوی در این زمینه انجام شود. نکته دیگر آنکه ما نباید همه 3 تا 4 سال را از دانشجو در این آزمون بخواهیم بلکه آن بخشی که در کلینیک کاربرد دارد بایستی مورد سؤال واقع شود.
- آقای دکتر اهل مسافرت و تفریح هم هستید؟
مسافرت که خیلی زیاد میروم و برایم بسیار جالب است که سرزمینهای دیگر را ببینم. حتی در مسافرت نیازی هم به امکانات مجلل و عالی ندارم. تقریباً میتوانم بگویم که همه جای دنیا و کشورهای مهم را دیدهام ولی هنوز هم دوست دارم که سرزمینهای دیگری را ببینم.
- شما در طول سالیان متمادی تدریس در دانشگاه صبح خیلی زود به سرکار تشریف میآورید. آیا سحرخیز بودن خودتان را یکی از دلایل موفقیت تان میدانید؟
بله، من هر روز ساعت 10/6 صبح در دانشکده هستم. این را هم از زمانی که در مؤسسه رازی بودم به یادگار دارم. میتوانم به جرأت بگویم که از سال 1342 تاکنون اینطور بوده است. حتی اگر یکروز ساعت 8 صبح به محل کارم بیایم همه نگران میشوند که شاید اتفاقی رخ داده باشد!
- آقای دکتر شما بر اساس علاقه شخصی خودتان تمایل دارید در شمارههای بعدی فصلنامه با چه افرادی گفتگو کنیم؟
آقای دکتر تاجبخش که به طور مسلم یکی از چهرههای برجسته دامپزشکی هستند. البته افرادی نظیر آقای دکتر چرخکار، آقای دکتر مشکوه و آقای دکتر مطلبی نیز که تجربه سالها مدیریت خود را میتوانند در اختیار دیگران بگذارند نیز برای این منظور مناسب هستند. البته اشخاص دیگری هم هستند که در حال حاضر حضور ذهن ندارم. به این افراد هم بهطور نمونه اشاره کردم.
- آقای دکتر اهل شعر هم هستید؟
شعری را که ابتدای کتاب خودم از سهراب سپهری نوشتم برایتان میخوانم:
و نخواهیم که مگس از سر انگشت طبیعت بپرد
و نخواهیم پلنگ از در خلقت برود بیرون
و بدانیم که اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت
و اگر خنج نبود لطمه میخورد به قانون درخت
و اگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی میگشت
و بدانیم که پیش از مرجان خلایی بود در اندیشه دریا
- سخن آخر؟!
با دنیا باید ساخت! بایستی کاری کرد که همیشه شادمان بود...
مصاحبه:دکتر محمد لطفی زاده
مدیر مسئول نشریه الکترونیک پزشکی و دامپزشکی حکیم مهر